زمینهها و عوامل مؤثر در روند انقلاب اسلامی

در دو دهه منتهی به انقلاب اسلامی، ایران از جهت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شرایط ویژهای داشت و امید به دگرگونی آن اندک بود.[۲۶] محمدرضا پهلوی که با حمایت انگلیس و آمریکا بر سر کار آمده بود، با گرایش به فرهنگ غربی به ارزشها و سنتها و آداب اسلامی بیاعتنا بود.[۲۷] اقتصاد و فرهنگ کشور تحت سلطه بیگانگان قرار داشت.[۲۸] سیاست اسلامزدایی با شیوههای نو دنبال میشد.[۲۹] تحمیل مصونیت قضایی امریکاییان در ایران (کاپیتولاسیون) غرور ملی و دینی مردم ایران را تحقیر کرد. (ببینید: کاپیتولاسیون) پهلوی با استبداد کشور را اداره میکرد و از طریق سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) همه شئون زندگی مردم را زیر نظر داشت[۳۰] و از دهه ۱۳۵۰ به ریشهدارترین اصول فرهنگ ایرانی و اسلامی تعرض میکرد[۳۱] و فرهنگ کشور به نابودی و شکست کشیده شده بود.[۳۲] فرهنگ مادی، دین و دیانت مردم را به گوشه و کنار برده بود و دین افیون تودهها معرفی میشد و با توجه به حاکمیت دو تفکر اومانیسم و ماتریالیسم در جهان چنین القا میشد که نظامهای حکومتی باید به یکی از دو شیوه لیبرالدموکراسی یا سوسیالدموکراسی باشند و انقلاب نیز باید با تکیه بر این اندیشهها رخ دهد.[۳۳]
روشنفکران غربزده در ایران، اسلام را مایه عقبماندگی تودهها معرفی میکردند.[۳۴] درکنار طبقات حاکم و مرفه که از سرمایهدارانِ وابسته و زمینداران بزرگ تشکیل شده بودند، بیشتر مردم در شرایط دشواری زندگی میکردند و از ابتداییترین وسایل زندگی، بهداشت و آموزش محروم بودند.[۳۵] فساد اداری، سوء مدیریت، بیتوجهی به بخش کشاورزی و سیل مهاجرت روستاییان به شهرها و صنعت وابسته و مونتاژ و نبود تعادل میان بخشهای مختلف اقتصادی، بحران اقتصادی رژیم پهلوی را افزون کرد.[۳۶] در چنین شرایطی به تعبیر امامخمینی، برگزاری جشنوارههای رنگارنگ با هزینههای گزاف و فسادآور، که در کشورهای دیگر هم سابقه نداشت، سند عقبماندگی کشور و حکومت بود.[۳۷] در عرصه خارجی هم امکانات جهان در دستان دو ابرقدرت آمریکا و شوروی قرار داشت[۳۸] و رژیم پهلوی را هر دو ابرقدرت تأیید میکردند،[۳۹] با این حال، ایران با در اختیارداشتن بزرگترین نیروی دریایی و پیشرفتهترین نیروی هوایی خاورمیانه[۴۰] نمایندگی امنیتی و ژاندارمی آمریکا در خلیج فارس را بر عهده داشت.[۴۱]
از سوی دیگر، امامخمینی با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی که حذف قید شرط ذکورت در انتخابشونده و نیز قید اسلام را از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان و به جای سوگند به قرآن، سوگند به کتاب آسمانی را در برنامه داشت، جسارت به کتاب خدا معرفی کرد[۴۲] و مردم را برای دفاع از اسلام و مسلمانان فرا خواند.[۴۳] (ببینید: انجمنهای ایالتی و ولایتی) همچنین اعتراض به همهپرسی برای تأیید انقلاب سفید و قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که جمع زیادی از مردم کشته شدند، مبدأ انقلاب اسلامی شد و پایگاه اجتماعی رژیم پهلوی را لرزاند و اسطوره قدرت ستمشاهی را در هم شکست و راه قیام را برای نسلهای آینده گشود. (ببینید: پانزده خرداد) تبعید امامخمینی از ایران به ترکیه و عراق در سال ۱۳۴۳ به دلیل اعتراض به تصویب لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی در ایران از حوادث مهم نهضت امامخمینی بود.[۴۴] (ببینید: کاپیتولاسیون، دستگیری امامخمینی، و تبعید امامخمینی)
اما مهمترین عامل و در واقع خاستگاه اصلی شکلگیری انقلاب اسلامی نوع نگاه امامخمینی به اسلام و پیوستگی آن با سیاست و نگاهی بود که ایشان به جایگاه حکومت در اسلام به صورت عام (ببینید: حکومت اسلامی و فقه حکومتی) و موضوع ولایت فقیه به صورت خاص داشت؛ امری که از سالها پیش به عنوان یک مبنای فقهی مورد توجه و اهتمام ایشان بود، (ببینید: الاجتهاد و التقلید، کشف اسرار، و ولایت فقیه (کتاب)) با این حال، امامخمینی که در آغاز مبارزه خود قصد اصلاح محمدرضا پهلوی و بازداشتن وی از برخی انحرافات و اقدامهای غیر اسلامی داشت و در نخستین نامه خود به وی نیز با احترام به لزوم اصلاح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی اشاره کرد،[۴۵] خاطرنشان کرده است که در آغاز اگر پهلوی روی خوشی به این خواستهها که محدود نیز بودند، نشان میداد، انقلاب صورت نمیگرفت و افراد نیز سست میشدند؛ یا اگر کشتار پانزده خرداد یا هفده شهریور صورت نمیگرفت یا پهلوی میپذیرفت که به قانون اساسی عمل کند، شاید مسائل بعدی روی نمیداد.[۴۶]
در عرصه عمل و اقدام، افزون بر روحانیت که با استفاده از شبکه عظیم مساجد و حمایت بازاریان با رژیم پهلوی مبارزه میکرد،[۴۷] دانشجویان نیز در مبارزه با این رژیم نقش فعالی بر عهده داشتند و بهویژه در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای آنان گستردهتر شد.[۴۸] احزاب و گروههای مذهبی و ملی و گروههای سیاسی غیر مذهبی نیز با رژیم پهلوی وارد مبارزه سیاسی و گاه نظامی شدند. هیئتهای مؤتلفه[۴۹] نهضت آزادی ایران، جبهه ملی، سازمان مجاهدین خلق ایران، سازمان چریکهای فدایی خلق، حزب توده[۵۰] و چندین گروه اسلامی که بعدها به نام مجاهدین انقلاب اسلامی خوانده شدند. (ببینید: مجاهدین انقلاب اسلامی) از آن جمله بودند. سخنرانیها و تدریس امامخمینی در نجف دربارهٔ ولایت فقیه، تدریس و تألیف کتابی به همین نام به قلم ایشان و دفاع از حق فقهای شایسته برای حکومت (ببینید: ولایت فقیه (کتاب)) تحولی فکری در روند انقلاب بود. اندیشه تشکیل حکومت اسلامی بر اساس ولایت فقیه به عنوان اصلیترین اهداف نهضت مطرح شد. (ببینید: ولایت فقیه)
درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی فرزند امامخمینی در نجف اشرف در اول آبان ۱۳۵۶ و برپایی مراسم باشکوه در شهرها برای بزرگداشت وی (ببینید: سیدمصطفی خمینی) نقطه عطفی در انقلاب اسلامی ایران بود.[۵۱] انتشار مقاله توهینآمیز با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات ۱۷ دی۱۳۵۶ و توهین به امامخمینی، مرجع شیعه به اشاره ساواک، با اعتراضات زیادی روبهرو شد و نقطه عطفی در شتابگرفتن ناگهانی قیام ازجمله قیام خونین ۱۹ دی قم بر ضد حکومت پهلوی شد. (ببینید: نوزده دی) تظاهرات مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۵۶ در چهلم شهدای قم (ببینید: بیست و نه بهمن) و حرکت مردم یزد در چهلم شهدای تبریز و اشتباه رژیم در سرکوب مردم، از عوامل گسترش قیام بود،[۵۲] علاوه بر آن آتشسوزی سینما رکس آبادان و پیداشدن دستهای عمدی رژیم در آن، به سقوط رژیم پهلوی سرعت داد.[۵۳]
از سوی دیگر، برگزاری نماز باشکوه عید فطر در ۱۳ شهریور سال ۱۳۵۷ در قیطریه به امامت محمد مفتح از یاران امامخمینی، قدرت مردم را در مقابل استبداد به نمایش گذاشت.[۵۴] (ببینید: تظاهرات عید فطر) با اعلام حکومتنظامی در صبح ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در تهران و دوازده شهر بزرگ کشور (ببینید: حکومتنظامی) و تجمع اعتراضآمیز مردم تهران در میدان ژاله (شهدا) خونینترین روز انقلاب رقم خورد (ببینید: هفده شهریور) و راهی برای بقای رژیم پهلوی و سلطنت محمدرضا پهلوی به جای نگذاشت.[۵۵] در نهایت راهپیمایی بزرگ تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ آغازی برای خودباوری و وحدت مردم شد و خون تازهای در رگهای انقلاب دمید.[۵۶] با توافق رژیم ایران و عراق برای جلوگیری از فعالیتهای امامخمینی و هجرت ایشان به فرانسه، زمینه پوشش خبری انقلاب در سطح جهان مهیا شد. (ببینید: هجرت امامخمینی) و اعتصابهای سراسری علیه رژیم پهلوی که از پایان تابستان آغاز شده بود، انقلاب را وارد مرحله جدیدی کرد،[۵۷] (ببینید: اعتصاب و اعتصاب کارکنان صنعت نفت) چنانکه پخش پارهای از جزئیات حوادث ایران در بخش فارسی رادیو بیبیسی، در عمومیشدن انقلاب و رسیدن پیام آن به سراسرکشور مؤثر بود.[۵۸]
محمدرضا پهلوی با ادامه تظاهرات و تحصن عمومی، شورای سلطنت را تشکیل داد (ببینید: شورای سلطنت) و در ۲۶ دی ۱۳۵۷ ایران را ترک کرد. (ببینید: فرار شاه) و موجی از شادی برای ایران به ارمغان آورد.[۵۹] در روز بعد، امامخمینی در پاریس، تشکیل شورای انقلاب را اعلام کرد.[۶۰] ایشان در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از چهارده سال در میان استقبال میلیونی مردم به میهن بازگشت و بر امید و توان مردم برای پیروزی افزود. (ببینید: بازگشت امامخمینی) دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان در روز ۱۶ بهمن به دستور امامخمینی تشکیل شد و کارکنان رژیم پهلوی با دولت بازرگان اعلام همبستگی کردند.[۶۱] دیدار هُمافران با امامخمینی در روز ۱۹ بهمن و انعکاس گسترده آن در جامعه، بر وحشت رژیم پهلوی افزود. (ببینید: بیعت همافران) رژیم پهلوی با هدف کودتای نظامی، در ۲۱ بهمن حکومتنظامی اعلام کرد که مردم به فرمان امامخمینی بدان اعتنا نکردند. نیروهای ویژه پهلوی برای سرکوب همافران، پادگان آنان را محاصره کردند که مردم شبانه به کمک آنان شتافتند و در شب و روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، مراکز امنیتی و تبلیغاتی رژیم به تصرف مردم درآمد. در روز ۲۲ بهمن ارتش اعلام بیطرفی کرد و بعد از ظهر این روز، انقلاب اسلامی با تسلیمشدن مراکز نظامی و تصرف رادیو به پیروزی رسید.
نظرات :